به کلبه ی کوچک من خوش آمدید
به کلبه ی کوچک من خوش آمدید
گلچین شده از همه چیز
نوشته شده در تاريخ برچسب:عاشقانه, توسط اسماعیل |

سیاهی شب را دوست دارم چون همرنگ روزگار من است.

در آسمان خیالم در جستجوی تو بودم،در میان ستاره ها تنها

یک ستاره بود و درخشش آن چشم مرا خیره کرده بود.

آن ستاره شبها خواب را از چشمانم ربوده بود،روزها را به

امید شب لحظه شماری می کردم.

از روز بیزار بودم و شب را برای آن تک ستاره می ستودم.

تنهایی قلبم در آسمان خیالم آن تک ستاره تو بودی.آری هرگاه

با تو سخن گفتم نتوانستم این حقیقت پنهان را آشکار کنم.

ولی این را می دانستی هنگامی که آن چشمان را می نگریستم

به من آرامش می داد و صدایت برایم بهترین بود آری،

می دانستی که هرگاه نگاه در دیده ات می دوختم سرگردان و

هرگاه می خواستم لب به صحبت باز کنم همه حروف در مقابلم

به رقص در می آمدند وتمامی کلمات از افکارم چون کبوتری

پروازمیکنند.هرگاه می خواستم جمله ای بسازم وبگویم کلمات

مفهوم خود را از دست می دادن،پس به ناچار سکوت اختیارکردم.


 



.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.